نمیدانم مطلبی که بخشی از جلسه کوچینگ با یکی از مراجعینم هست را خواندهاید یا نه. (اگر نخواندهاید پیشنهاد میکنم اینجا پیدایش کنید و بخوانید؛ بعد به ادامهی این مطلب توجه کنید.)
تجربهی این جلسه را در صفحهی اینستاگرام خودم گذاشتم.
پیامهایی که گرفتم و همین طور تجربه دیگر مراجعینم نشان میدهد اغلب، با موضوع حرف زدن و ارتباط برقرار کردن مشکل دارند.
بعضی از کامنتها و پیامهایی که دریافت کردم نشان میدهد عدهای با مراجع من موافق بودند که حرفهای نگفتهشان بیتاثیر در وضعیت سلامت یا چاقی آنها نبوده است.
حالا، شاید اضافه وزن و چاقی مشکل شما نباشد.
شاید هم ریشهی مشکلتان مثل مراجع من نباشد.
اما میخواهم از چیزی بگویم که مشکل اغلب ماست و به طور مستقیم و غیر مستقیم روی کیفیت زندگیمان تاثیر نامطلوب میگذارد.
بگذارید صاف بروم سر اصل مطلب.
اغلب ما بلد نیستیم گفتگو کنیم.
در حالی که اگر زندگی بهتر، سالمتر و شادتری میخواهیم راهی نداریم به جز اینکه گفتگو کنیم و ارتباط درست را تمرین کنیم.
وگرنه نتایج بدی بر کیفیت زندگی و سلامتمان میگذارد؛
یکی پرخاشگر میشود، یکی در خود فرو میرود و افسرده میشود.
یکی چاق میشود و یکی دچار بیماریهای روان-تنی میشود و …
اما خوب است بدانیم خوشبختانه گفتگو و ارتباط موثر یک مهارت است. پس میشود تمرین کرد و هر روز بهتر شد؛ بهتر حرف زد؛ بهتر گوش کرد.
اثر دارد؟ نتیجهبخش است؟
خیلی زیاد.
سخت است؟
بهتر است بگوییم نیاز به تمرین بیشتر دارد تا یاد بگیریم.
ما یاد نگرفتهایم.
نه تنها درستش رو یادمان ندادند. تا دلتان بخواهد اشتباه یادمان دادند.
انگار فقط وقتی کوچکیم و با زبانی نامفهوم حرف میزنیم برای این کار تشویق میشویم تا بیشتر بساط شادی اطرافیان را فراهم کنیم. (همهی ما نمونههایی در ذهن داریم.)
همین که بزرگتر میشویم. همه چیز عوض میشود کمتر کسی پیدا میشود به حرفمان گوش کند.
شاید هم چون حرف نمیزنیم؛ غر میزنیم. محکوم میکنیم. مسوول تقسیم تقصیرها میشویم و خودمان از زیر بار مسوولیت شانه خالی میکنیم.
از آن بدتر اوضاع گوش دادنمان است. شنیدنمان خوب است چون غیر ارادی است اما دریغ از گوش دادن درست! که به نظر من برای خودش مهارت و هنری است که کار هر یک سر و دو گوشی نیست.
اغلب ما چکار میکنیم؟
وقتی کسی حرف میزند آمادهایم که حرفش تمام شود تا شروع به سخنرانی و اظهار فضل کنیم که چنین کن و چنان مکن. این خوب است و آن بد. همه هم که در همه زمینهها یک پا مشاور و متخصص!
از خودم میگویم. در طول دوره آموزشی کوچینگ که یکی از صلاحیتهای پایه و اصلیش گوش کردن هست با این واقعیت مواجه شدم که کار بسیار سختیست که بشنوی و نگویی. بشنوی و قضاوت نکنی. بشنوی و همدلی کنی. بشنوی و فقط بشنوی.
ما یادمان میرود گاهی آدمها فقط نیاز دارند که به آنها گوش کنیم. از دریچه نگاه آنها ببینیم و با آنها همدلی کنیم.
یادمان نرود این دو تا را (حرف زدن و گوش کردن) درست کنیم رابطهمان بهتر میشود؛ نه تنها با دیگران بلکه با خودمان.
پینوشت: دارم فکر میکنم بیجهت نیست که سازمان بهداشت جهانی شعار سال ۲۰۱۷ را گذاشت Depression: let’s talk.